در روزهايي هستيم كه چند حماسة تاريخي در كنار هم، الماس درخشاني را بر چلچراغ تاريخ ايران آويختهاند. سر به دار شدن ۳۰ هزار مجاهد، عمليات فروغ جاويدان و حماسة فروغ ايران در ۶و۷مرداد؛ به ويژه اينكه اين الماس درخشان پس از كهكشانيست كه آه از نهاد رژيم برآورده. آنچنان كه تا به امروز پياپي در رسانهها و از زبان كارگزارانش مينالد و تلاش ميكند با حرفهاي نخنما شدة خود و وزارت اطلاعات و مزدورانش، در ذهن نسل جوان و تشنة آزادي ايران، چهرة مجاهدين را مخدوش كند. اكنون نيز با نزديك شدن به سالروز آن دلاوريها، باز هم رژيم تلاش ميكند همين حماسههاي غرورآفرين تاريخ ايران را دستاويز دروغ و فريب خود قرار داده، شايد بتواند در مسير پر شتاب گرايش جوانان ايران به سوي مجاهدين، مانعي ايجاد كند.
يكي از اين حرفهاي نخنما شده، «شستشوي مغزي» ما مجاهدين توسط رهبريمان است. اينكه «سازمان… شستشوی مغزی اعضای خود را در دستور کار قرار داد»؛ يا سازمان براي «كنترل ذهن (اعضاي خود) يا همان شستشوي مغزي… (ميخواهد) از آنها يك آدم بياراده بسازد… تا صد در صد (هدفشان، هدف) رجوی باشد». (سايت حكومتي پارس نيوز-۲مرداد۹۵) به ويژه اينكه «مسعود رجوي فوق تخصص شستشوي مغزي دارد!» (پاسدار محمود شاعري، قائم مقام عملياتي لشگر۷۱ روح الله)
پس من و ما شستشوي مغزي شدهايم! براي اينكه هدفمان، هدف «رجوي» باشد! اما بگذاريد كمي عميقتر شويم؛ براي اينكه بفهميم درد چيست؛ آيا مشكل نظام ولايت، دلسوزي براي مغز ماست كه شستشو داده شده؟ يا درد و سوزش عميق و جانكاه نظام ولايت، دقيقا همان «هدف رجوي» است؟ براي چه تا اين حد نگران است از «شستشوی مغزی نیروها در جهت نیل به اهدافي» كه سازمان و رجوي «در سر می پرورانند»؟ (سايت حكومتي حاميان ولايت-۲مرداد۹۵) پس اگر درد «هدف رجوي» است، براي پي بردن به ريشة نگراني و سوزش نظام و «حاميان ولايت»، بايد ديد «هدف رجوي» چيست؟
هدف مسعود رجوي، همان است كه در تابستان ۶۷ سي هزار مجاهد به خاطر آن به دژخيم «نه» گفتند و به رجوي «آري!»؛ همانها كه خميني ميخواست براي كوتاه آمدن از همان «هدف»، دست از نام «مجاهد» بشويند؛ اما آنها براي حفاظت از نام جاهد، با فرياد «درود بر رجوي» با طنابهاي دار دژخيم، جاودانه گشتند.
http://iranazadfarda.com/%D8%A2%D8%B1-%D8%A7%D8%B3-%D8%A7%D8%B3/28214/
No comments:
Post a Comment